کلمه جو
صفحه اصلی

دفاین

فرهنگ فارسی

جمع دفینه
( اسم ) جمع دفینه اندوخته ها گنجینه ها .

( اسم ) جمع دفینه اندوخته ها گنجینه ها .

فرهنگ معین

(دَ یِ ) [ ع . دفائن ] (اِ. ) جِدفینه ، اندوخته ها، گنجینه ها.

لغت نامه دهخدا

دفاین. [ دَ ی ِ ] ( ع اِ ) دفائن. ج ِ دفینه. مالهای مدفون. ( از آنندراج ). اندوخته ها. گنجینه ها. رجوع به دفینه و دفائن شود : پادشاهان دفاین جهان و خزاین عالم بر اهل شمشیر صرف کردند... ( ترجمه تاریخ یمینی ص 7 ). قابوس به قلعه ای از قلاع خویش رفت و به خزاین و دفاین آن جایگاه مستظهر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 44 ). شکنجه بر کعبش نهادند تا ودایع و ذخایرو دفاین بدست بازداد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 344 ).

دفائن. [ دَ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ دَفینة.( منتهی الارب ). دفاین. رجوع به دفاین و دفینة شود.

فرهنگ عمید

= دفینه

دفینه#NAME?



کلمات دیگر: