کلمه جو
صفحه اصلی

برائت


مترادف برائت : بیگناهی، پاکی، تبرئه، معصومیت، بیزاری، تنفر، نفرت، خلاصی، رهایی، نجات، دوری، بری، اجازه، منشور، حماله، تبرئه شدن، رها شدن، مبرا شدن

برابر پارسی : بیگناهی، رهایی، وارهیدگی

فارسی به انگلیسی

acquittance, exemption

مترادف و متضاد

absolution (اسم)
امرزش گناه، بخشایش، بخشودگی، تبرئه، برائت، عفو، انصراف از مجازات، منع تعقیب کیفری

acquittance (اسم)
بخشودگی، برائت، مفاصا، رهایی، ترک دعوی

compurgation (اسم)
تبرئه، برائت

exculpation (اسم)
تبرئه، برائت

quietus (اسم)
تبرئه، برائت، مفاصا، رهایی، پاکی

quittance (اسم)
تبرئه، برائت، جبران کردن، پاداش، پاکی، رسید مفاصا، بازپرداختن

innocence (اسم)
برائت، پاکی، بی گناهی، بی تقصیری

purgation (اسم)
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش

بیگناهی، پاکی، تبرئه، معصومیت


بیزاری، تنفر، نفرت


خلاصی، رهایی، نجات


دوری، بری


اجازه، منشور


حماله


تبرئه شدن، رها شدن، مبرا شدن


۱. بیگناهی، پاکی، تبرئه، معصومیت
۲. بیزاری، تنفر، نفرت
۳. خلاصی، رهایی، نجات
۴. دوری، بری
۵. اجازه، منشور
۶. حماله
۷. تبرئه شدن، رها شدن، مبرا شدن


فرهنگ فارسی

برائ ت .
برائت وارهیدگی و سمت از گناه و عیب و جز آن .

پاک شدن از عیب و تهمت، خلاص شدن از قرض

فرهنگ معین

(بَ ئَ ) [ ع . براءة ] ۱ - (مص ل . )پاک شدن از عیب و تهمت ، تبرئه شدن . ۲ - خلاص شدن از قرض و دین ، رها شدن . ۳ - ( اِ. ) اجازه . ۴ - حواله . ۵ - (اِمص . ) رهایی ، خلاصی . ۶ - بیزاری ، دوری . ۷ - پاکی .

لغت نامه دهخدا

برائت. [ ب َ ءَ ] ( ع اِ مص ) برأت. رجوع به برأت شود.
- برائت ذمه ؛ پاکی ذمه از وام و قرض. وارهیدگی ذمه از وام و دین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. پاک بودن از عیب و تهمت.
۲. تنفر.
۳. تبرئه.
۴. (اسم ) توبه.

التهاب کلیه، مرضی که در اثر التهاب کلیه ها بروز می کند. &delta، این اسم از نام ریچارد برایت، پزشک انگلیسی، که در سال ۱۸۲۷ میلادی مطالعاتی دربارۀ این مرض به عمل آورده گرفته شده.

التهاب کلیه؛ مرضی که در اثر التهاب کلیه‌ها بروز می‌کند. Δ این اسم از نام ریچارد برایت، پزشک انگلیسی، که در سال ۱۸۲۷ میلادی مطالعاتی دربارۀ این مرض به عمل آورده گرفته شده.


دانشنامه عمومی

برایت (به آلمانی: Breit) یک شهر در آلمان است که در برنکاستل-ویتلیش واقع شده است. برایت ۲۸۴ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای آلمان

پیشنهاد کاربران

بیزاری ، تنفر ، عیب
کاربرد در جمله :⚽️
با برائت و بیزاری روی به وقعیت من آوردند ( تجربی 88 )

برائت:بی گناهی، پاکدامنی و مجازا به معنای دوری، بیزاری.
براعت: کمال فضل و ادب، برتری بر دیگران به علم.
این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. بَرائَت ( که در عربی آن را به صورت براءة می نویسند ) به معنای بی گناهی و پاکدامنی و مجازاً به معنای دوری و بیزاری است: "مرا بگرفتند و حبس کردند و دیگر روز پیش امیر شهر بردند و از آن حال پرسیدند. من آنچه راستی بود عرضه داشتم و برائت نفس خود از آن جریمه فرا نمودم. " اما بَراعت به معنای" کمال فضل و ادب و برتری بر دیگران به علم است: "چون به خدمت او رسید در فنون هنر و ادبش امتحان فرمود و چون آثار بلاغت و اَمارت براعت از وی مشاهده کرد او را کتابت خود فرمود و دیوان انشا بدو مفوّض گردانید. "
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۶۵. )


کلمات دیگر: