بارها، جمع حمل
( مصدر ) یاری دادن کسی را به برداشتن بار یاری دادن دربار بر نهادن .
بطنهاست از تمیم
( مصدر ) یاری دادن کسی را به برداشتن بار یاری دادن دربار بر نهادن .
بطنهاست از تمیم
( اِ) [ ع . ] (مص م .)به کسی در برداشتن بار یاری رساندن .
( اَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ حَمل ؛ بارهای شکم ، بارهای درخت . 2 - جِ حَمَل ؛ بره ها.
احمال . [ اَ ] (اِخ ) بطنهاست از تمیم . (منتهی الارب ).
احمال . [ اِ ] (ع مص ) یاری دادن کسی را به برداشتن . (منتهی الارب ). یاری دادن در بار برنهادن . (تاج المصادر). || احمال مراءة یا ناقه ؛ فرود آمدن شیر زن یا شتر ماده بی حمل و بارداری و آبستنی .
احمال . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ حَمل . بارهای شکم . بارهای درخت . || ج ِ حِمل . بارهای سر وپشت : ثقل آن احمال و حمل آن اثقال از پشت بینداخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). جمله بر پشت رحال و احمال نقل کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ حَمَل .برگان . برگان چندماهه و برگان به سال دوم درآمده .
۱. [جمعِ حَمل] = حَمل
۲. [جمعِ حِمل] = حِمل
غراب#NAME?