کلمه جو
صفحه اصلی

بدهکاری

فارسی به انگلیسی

debt, indebtedness


debt, indebtedness, score

فارسی به عربی

مسوولیة

مترادف و متضاد

liability (اسم)
مسئولیت، دین، استعداد، فرض، شمول، بدهی، بدهکاری

فرهنگ فارسی

عمل بدهکار وامداری قرض داری مقابل بستانکاری .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) عمل بدهکار، وامداری ، قرض داری . مق بستانکاری .

لغت نامه دهخدا

بدهکاری. [ ب ِ دِ ] ( حامص مرکب ) صفت بدهکار. چگونگی بدهکار. || دَین. قرض. وامداری. قرض داری. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ عمید

وام داری، قرض داری.


کلمات دیگر: