( اسم ) پرگار
پردال
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پَ ) (اِ. ) پرگار.
لغت نامه دهخدا
پردال. [ پ َ ] ( اِ ) پرگال. پرگار. فرجار. آلة دایره کشیدن. ( برهان ).
فرهنگ عمید
= پرگار
پرگار#NAME?
گویش مازنی
۱فضولات و چیزهای که به اطراف مخرج دام و ستور چسبد ۲کنه و ...
/perdaal/ فضولات و چیزهای که به اطراف مخرج دام و ستور چسبد - کنه و انگل حیوانی، که از خون دام تغذیه کند
کلمات دیگر: