کلمه جو
صفحه اصلی

جیک

فارسی به انگلیسی

chirp, pipe, twitter, peep, tweet

peep, chirp


chirp, pipe, twitter


فرهنگ فارسی

قاب یابجول که با آن بازی میکنند، مقابل بوک، صدای پرندگان، مانندگنجیشک، جیک جیک هم میگویند
( اسم ) یک حانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند مقابل بوک .

فرهنگ معین

(اِ. ) یک جانب قاب که با آن بازی کنند.

لغت نامه دهخدا

جیک. ( اِ ) یک سوی از قاب بازی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). یک جانب قاب ( بجول ) که با آن بازی کنند. بوک. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ صوت ) آواز پرندگان ، خصوصاً گنجشکان.
- جیک جیک ؛ آواز مرغان کوچک :
جمله مرغان ترک کرده جیک جیک
با سلیمان گشته افصح من اخیک.
مولوی.
- امثال :
آن وقت که جیک جیک مستانت بود فکر زمستانت بود ؟

فرهنگ عمید

صدای برخی پرندگان کوچک، به ویژه گنجشک، جیک جیک.
در قاب بازی، یک طرف قاب که پَهن تر است.

صدای برخی پرندگان کوچک، به‌ویژه گنجشک؛ جیک‌جیک.


در قاب‌بازی، یک طرف قاب که پَهن‌تر است.


گویش مازنی

/jik/ صدا - خط فکری – سلیقه

۱صدا ۲خط فکری – سلیقه


پیشنهاد کاربران

جیک تو جیک: صمیمی، خودمونی!، رابطه کاملاً دوستانه - وابسته، پابند، نیازمند

جیک و بوک ( جیک و پیک ) - این واژه از بازی سه قاپ اومده -
یکیه!، متناسب، هماهنگ، سازگار، سنخیت، منطبق، به هم میان یا میخورن! -
همه چیز، تمام و کمال
مثال: جیک و بوکمون یه چیزه >>> یعنی دخلامون یکیه، مقصد و هدفممون یکیه،
سر، رمز و رازمون یکیه، دلامون یکیه و. . .
مثال: جیک و بوک همدیگرو میدونید >>> یعنی همه چیز همدیگرو میدونید


کلمات دیگر: