کلمه جو
صفحه اصلی

کاه فروش

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه کاه فروشد کسی که شغلش کاه فروشی است : [ گفت : ای برادر چون بزیر روی بمحلت کاه فروشان رو بسرای جوانمرد ان ... ] ( سمک عیار )

لغت نامه دهخدا

کاه فروش. [ ف ُ ] ( نف مرکب ) فروشنده کاه. کسی که شغلش فروختن کاه است : بدان موضع که از در شرقی اندر آیی اندرون در کاه فروشان ، و آن را دروازه غوریان خوانند. ( تاریخ بخارا ).
- میدان کاه فروشان ؛ آنجا که فروشندگان کاه گرد آیند و کاه فروشند.


کلمات دیگر: