( مصدر ) ۱- پیکار کردن جدال کردن . ۲- کوس برابری زدن : بسا کاخا که محمودش بنا کرد که از رفعت همی با مه مرا کرد . ( چهار مقاله ) مراکز.
مرا کردن
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(مِ کَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) ۱ - پیکار کردن ، جدال کردن . ۲ - کوس برابری زدن .
لغت نامه دهخدا
مرا کردن. [ م ِ ک َ دَ ] ( ص مرکب ) پیکار کردن. جدال کردن :
اوت کشت و اوت هم خواهد درودن بی گمان
هر که کارد بدرود پس چون کنی چندین مرا.
بساکاخا که محمودش بنا کرد
که از رفعت همی با مه مراکرد.
اوت کشت و اوت هم خواهد درودن بی گمان
هر که کارد بدرود پس چون کنی چندین مرا.
ناصرخسرو.
رجوع به مرا شود. || برابری کردن : بساکاخا که محمودش بنا کرد
که از رفعت همی با مه مراکرد.
( چهارمقاله عروضی ).
رجوع به مِرا و مِراء شود.کلمات دیگر: