۱ -( مصدر ) بخاک مالیدنخاک آلود کردن در خاک مالیدن . ۲ -( اسم ) خاک مالی . جمع : تعفیرات .
تعفیر
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) به خاک مالیدن ، خاک آلود کردن .
لغت نامه دهخدا
تعفیر. [ ت َ ] ( ع مص ) آمیختن گوسپندان سیاه را با گوسپندان سپید سرخی مایل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خاک آلوده کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || در خاک گردانیدن. ( زوزنی ). در خاک غلطانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یقال : لمن اُذل قد عفر و ارغم. ( اقرب الموارد ). || در زیر خاک دفن کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بر زمین زدن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بازداشتن گاهگاه ، وحشی ماده شیر را از بچه به اراده ٔفطام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پستان بگل آلوده کردن زن بجهت فطام. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پستان بگل آلودن زن به جهت فطام تا کودک از آن بیزار شود. ( از اقرب الموارد ). || خشک کردن گوشت را به آفتاب بر ریگ تفسان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || سپید کردن و فی الحدیث : ان امراة شکت الیه ان ما لها لایزکو، فقال ما الوانها فقالت سود، فقال عفری ؛ ای استبدلی اغناماً بیضاً فان البرکة فیها. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. گوشت را در آفتاب بر روی ریگ خشک کردن.
۲. به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن.
۲. به خاک مالیدن، خاک آلوده کردن.
پیشنهاد کاربران
گندزدایی و ضدعفونی کردن
کلمات دیگر: