کلمه جو
صفحه اصلی

دهمست

فارسی به انگلیسی

laurel

لغت نامه دهخدا

دهمست. [ دَم َ ] ( اِ ) درخت غار. دهمشت. ( ناظم الاطباء ). برگ بو.غار. شجرالغار. ( یادداشت مؤلف ). درخت غار است چنین می گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). درختی است که چون بسوزند از او بوی خوش آید و عرب او را غار گوید و به رومی اذقویندیس اذفویندوس و اذفیوس و به سریانی نبات ده سدا گویند و آن در بهار و زمستان سبز باشد و معنی آن به پارسی این است که ای مرد برخیز. ( از تذکره صیدنه ابوریحان بیرونی ). اسم فارسی غار است. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( اختیارات بدیعی ). نام درختی است که به عربی غار گویند و چون بسوزانند بوی خوش دهد و در بهار و زمستان سبز باشد و معنی ترکیبی آن ده نفر مست باشد و عربان سکران خوانند. ( از برهان ). حب الغار است واین دارو را نیز الدهمست گویند روغن او ماندگی ببرد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). میوه درخت عظیمی است که یکهزار سال باقی می ماند و در نزد اهالی یونان بس محترم است و شاخه آن را غالباً در دست می دارند و آن بیشتردر شامات می روید. چوب آن سخت و برگ آن نرمتر از برگ بید است میوه آن به پارسی ده مشت و به یونانی ذاقنی است. خود درخت را به یونانی سقلیموس و به شامی زندو به فرنگی لاورس و به فارسی باهشتان و به عربی غار خوانند. ( از انجمن آرا و آنندراج در ماده دهمشت ).

دهمسة. [ دَ م َ س َ ] ( ع مص ) با هم راز گفتن. || سرگوشی کردن. || در گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

دهمست . [ دَم َ ] (اِ) درخت غار. دهمشت . (ناظم الاطباء). برگ بو.غار. شجرالغار. (یادداشت مؤلف ). درخت غار است چنین می گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). درختی است که چون بسوزند از او بوی خوش آید و عرب او را غار گوید و به رومی اذقویندیس اذفویندوس و اذفیوس و به سریانی نبات ده سدا گویند و آن در بهار و زمستان سبز باشد و معنی آن به پارسی این است که ای مرد برخیز. (از تذکره ٔ صیدنه ٔ ابوریحان بیرونی ). اسم فارسی غار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (اختیارات بدیعی ). نام درختی است که به عربی غار گویند و چون بسوزانند بوی خوش دهد و در بهار و زمستان سبز باشد و معنی ترکیبی آن ده نفر مست باشد و عربان سکران خوانند. (از برهان ). حب الغار است واین دارو را نیز الدهمست گویند روغن او ماندگی ببرد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). میوه ٔ درخت عظیمی است که یکهزار سال باقی می ماند و در نزد اهالی یونان بس محترم است و شاخه ٔ آن را غالباً در دست می دارند و آن بیشتردر شامات می روید. چوب آن سخت و برگ آن نرمتر از برگ بید است میوه ٔ آن به پارسی ده مشت و به یونانی ذاقنی است . خود درخت را به یونانی سقلیموس و به شامی زندو به فرنگی لاورس و به فارسی باهشتان و به عربی غار خوانند. (از انجمن آرا و آنندراج در ماده ٔ دهمشت ).


فرهنگ عمید

= غار۲

غار۲#NAME?



کلمات دیگر: