کلمه جو
صفحه اصلی

سکرکه

فرهنگ معین

(سُ کُ کَ ) (اِ. ) شرابی که از ارزن درست کنند.

لغت نامه دهخدا

سکرکه. [ س ُ ک ُ ک َ / ک ِ ] ( اِ ) شرابی که از ارزن سازند. ( آنندراج ) ( برهان ). شرابی مر حبشه را که از ارزن گیرند. لغت حبشی است. معرب آن سُقُرقَع. ( منتهی الارب ). نبیذ اهل حبشه. ( بحر الجواهر ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سُکُرکَه به معنای فقاع است که بعضی آن را شراب مست کننده معنی کرده اند.
سُکُرکَه با ضمّ سین و کاف اول و فتح کاف دوم خوانده می شود.
معنای سُکُرکَه
سکرکه(اُسکُرکه) به قول برخی لغویان به معنای فقاع است. برخی دیگر از اهل لغت آن را به شراب مست کننده بر گرفته شده از ذرت تعریف کرده اند. بنابر این تعریف، مرادف فقّاع نخواهد بود.
سُکُرکَه در کلمات فقها
این واژه در کلمات فقها مرادف فقاع به کار رفته است.


کلمات دیگر: