مترادف مراسله : خط، رقعه، رقیمه، عریضه، کاغذ، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته
متضاد مراسله : مکالمه
deed, certificate
letter
ارتباط , مطابقت , تشابه , مراسلا ت , متناظر , مکاتبه کننده
خط، رقعه، رقیمه، عریضه، کاغذ، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته ≠ مکالمه
مراسلة. [ م ُ س َ ل َ ] (ع مص ) نامه و پیغام کردن با هم . (منتهی الارب ). با کسی مکاتبت کردن و به یکدیگر پیغام فرستادن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). نامه ها و رسائل با هم رد و بدل کردن . (از متن اللغة). مراسله . || پیروی کردن کسی را در کارش . (از ناظم الاطباء): راسله فی عمله ؛ تابعه ، فهو رسیل . (متن اللغة).
- راسله الغناء ؛ باراه فی ارساله ، و هو رسیل . (متن اللغة).