کلمه جو
صفحه اصلی

بوبین


مترادف بوبین : قرقره، کوئل، سیم پیچی، پیچک، ماسوره

برابر پارسی : پیچک

فارسی به انگلیسی

bobbin, spool


coil, bobbin, spool

مترادف و متضاد

قرقره


کوئل، سیم‌پیچی، پیچک، ماسوره


۱. قرقره،
۲. کوئل، سیمپیچی، پیچک، ماسوره


فرهنگ فارسی

قرقره، ماسوره، آلتی است که دربعضی دستگاههای، برقی شبیه به قرقره که روی آن سیم پیچی شده وفشار، جریان برق رابالامیبرد
( اسم ) استوانه کوچک و قرقره و ماسوره فلزی یا چوبین یا پلاستیکی که بدور آن نخ و کاغذ و ابریشم و پشم و غیره بپیچند قرقره ای که بدور آن سیم فلزی روپوش داری بچیچند و جریان الکتریسیته از آن عبور کند و یا بوسیل. آن بتوان تغییری در جریان برق ایجاد کرد پیچک

فرهنگ معین

[ فر. ] ( اِ. ) قرقره ای که به دور آن سیم روپوش دار پیچیده شده است و برای تغییر مقدار جریان برق در موتورها و دستگاه های برقی به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

بوبین. ( اِ ) پیچک. ( فرهنگستان ). قرقره ای که بدور آن سیم فلزی روپوش داری بپیچند و جریان الکتریسیته از آن عبور کند و یا بوسیله آن بتوان تغییری در جریان برق ایجاد کرد. پیچک. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. قرقره، ماسوره.
۲. (برق ) وسیله ای در بعضی دستگاه های برقی شبیه قرقره که روی آن سیم پیچی شده و فشار جریان برق را بالا می برد.

دانشنامه عمومی

پیچه. در الکترونیک، برابر پارسی بوبین یا کویل می شود پیچه.


جدول کلمات

قرقره , ماسوره


کلمات دیگر: