کلمه جو
صفحه اصلی

تقدمه

فرهنگ فارسی

پیش افتادن، درپیش شدن، پیشکشی کردن، هدیه
۱ -( مصدر ) پیشکش کردن . ۲ - ( اسم ) پیشکش هدیه . ۳ - مالیاتی که قبل از موعد پرداخت مطالبه کنند( ایلخانان مغول ). ۴- آنچه برزگر از پش گیرد مبلغ معینی که بعنوان مساعده سال بزارع میدهد و هنگام برداشت پس میگیرد . جمع : تقادم
پیش رفتگی در حرب

فرهنگ معین

(تَ دِ مِ ) [ ع . تقدمة ] ۱ - (مص م . ) پیشکش کردن . ۲ - (اِ. ) پیشکش . ۳ - مبلغ معینی که به عنوان مساعده و برحسب قرار معین مالک در آغاز مال به زارع می دهد و هنگام برداشت پس می گیرد.

لغت نامه دهخدا

( تقدمة ) تقدمة. [ ت َدِ م َ ] ( ع مص ) در پیش شدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تقدیم.( اقرب الموارد ). || در پیش کردن. ( زوزنی )( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). پیش فرستادن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش کردگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) هدیة. ج ، تقادم. ( اقرب الموارد ). || به اصطلاح ، زری که پیش از کار بکارگر دهند و در فارسی پیشداد گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه از پیش بستانند. ( نفایس الفنون قسم اول در علم استیفاء ص 105 ) :
اجناس ثنا را به سلم هست خریدار
جود تو دهد تقدمه ارباب سخن را.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| اگر بمعنی مفعول آید بمعنی مقدمه و پیشوا مستعمل میشود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مقدمه و پیشوا. ( ناظم الاطباء ).
- تقدمةالجیش ؛ بمعنی پیشوای لشکر... اگرچه تقدمةمصدر است بمعنی پیش کردن مگر در اینجا برای مبالغه بمعنی مفعول آمده از قبیل زیدٌ و عدل ٌ. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- تقدمة المعرفة ؛ ( به اصطلاح طب ) پیشگویی طبیب از عاقبت مرض که پیش اندیشی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) : اندر بیان کردن استخراج المرض یعنی شناختن هر بیماری که کدام بیماری است و همچنین شناختن آنچه حال بیمار چگونه خواهد بودو این را طبیبان در اصطلاح تقدمة المعرفة گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). قال العلامة: تقدمة المعرفة، عبارةعن المعرفة بماسیکون من المرض و لهذا یتباین تقدمة المعرفة لتلاحق انذارات فانها عبارة عن المعرفة بماسیکون فی حالتی الصحة و المرض. ( بحر الجواهر ).

تقدمة. [ ت ُ دَ م َ ] ( ع اِمص ) پیش رفتگی در حرب ، یقال : هو یمضی التقدمة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

تقدمة. [ ت َدِ م َ ] (ع مص ) در پیش شدن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تقدیم .(اقرب الموارد). || در پیش کردن . (زوزنی )(از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). پیش فرستادن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش کردگی . (ناظم الاطباء). || (اِ) هدیة. ج ، تقادم . (اقرب الموارد). || به اصطلاح ، زری که پیش از کار بکارگر دهند و در فارسی پیشداد گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). آنچه از پیش بستانند. (نفایس الفنون قسم اول در علم استیفاء ص 105) :
اجناس ثنا را به سلم هست خریدار
جود تو دهد تقدمه ارباب سخن را.

ظهوری (از آنندراج ).


|| اگر بمعنی مفعول آید بمعنی مقدمه و پیشوا مستعمل میشود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مقدمه و پیشوا. (ناظم الاطباء).
- تقدمةالجیش ؛ بمعنی پیشوای لشکر... اگرچه تقدمةمصدر است بمعنی پیش کردن مگر در اینجا برای مبالغه بمعنی مفعول آمده از قبیل زیدٌ و عدل ٌ. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
- تقدمة المعرفة ؛ (به اصطلاح طب ) پیشگویی طبیب از عاقبت مرض که پیش اندیشی نیز گویند. (ناظم الاطباء) : اندر بیان کردن استخراج المرض یعنی شناختن هر بیماری که کدام بیماری است و همچنین شناختن آنچه حال بیمار چگونه خواهد بودو این را طبیبان در اصطلاح تقدمة المعرفة گویند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). قال العلامة: تقدمة المعرفة، عبارةعن المعرفة بماسیکون من المرض و لهذا یتباین تقدمة المعرفة لتلاحق انذارات فانها عبارة عن المعرفة بماسیکون فی حالتی الصحة و المرض . (بحر الجواهر).

تقدمة. [ ت ُ دَ م َ ] (ع اِمص ) پیش رفتگی در حرب ، یقال : هو یمضی التقدمة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. پیش افتادن؛ درپیش شدن؛ پیشی کردن.
۲. پیشکش کردن.
۳. (اسم) پیشکش؛ پیشکشی؛ هدیه.
⟨ تقدمهٴ معرفت: (پزشکی) [قدیمی] پیش‌بینی طبیب از عاقبت مرض.


۱. پیش افتادن، درپیش شدن، پیشی کردن.
۲. پیشکش کردن.
۳. (اسم ) پیشکش، پیشکشی، هدیه.
* تقدمهٴ معرفت: (پزشکی ) [قدیمی] پیش بینی طبیب از عاقبت مرض.

دانشنامه عمومی

تَقدِمِه؛ پیش کش دادن، هدیه دادن.



کلمات دیگر: