( تقدمة ) تقدمة. [ ت َدِ م َ ] ( ع مص ) در پیش شدن. ( زوزنی ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تقدیم.( اقرب الموارد ). || در پیش کردن. ( زوزنی )( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). پیش فرستادن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پیش کردگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) هدیة. ج ، تقادم. ( اقرب الموارد ). || به اصطلاح ، زری که پیش از کار بکارگر دهند و در فارسی پیشداد گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). آنچه از پیش بستانند. ( نفایس الفنون قسم اول در علم استیفاء ص 105 ) :
اجناس ثنا را به سلم هست خریدار
جود تو دهد تقدمه ارباب سخن را.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| اگر بمعنی مفعول آید بمعنی مقدمه و پیشوا مستعمل میشود. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مقدمه و پیشوا. ( ناظم الاطباء ).
- تقدمةالجیش ؛ بمعنی پیشوای لشکر... اگرچه تقدمةمصدر است بمعنی پیش کردن مگر در اینجا برای مبالغه بمعنی مفعول آمده از قبیل زیدٌ و عدل ٌ. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
- تقدمة المعرفة ؛ ( به اصطلاح طب ) پیشگویی طبیب از عاقبت مرض که پیش اندیشی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) : اندر بیان کردن استخراج المرض یعنی شناختن هر بیماری که کدام بیماری است و همچنین شناختن آنچه حال بیمار چگونه خواهد بودو این را طبیبان در اصطلاح تقدمة المعرفة گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). قال العلامة: تقدمة المعرفة، عبارةعن المعرفة بماسیکون من المرض و لهذا یتباین تقدمة المعرفة لتلاحق انذارات فانها عبارة عن المعرفة بماسیکون فی حالتی الصحة و المرض. ( بحر الجواهر ).
تقدمة. [ ت ُ دَ م َ ] ( ع اِمص ) پیش رفتگی در حرب ، یقال : هو یمضی التقدمة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).