( مصدر ) چیزی را در معرض هلاک گذاشتن بخطر انداختن . جمع : تعزیرات .
تغریر
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) به خطر انداختن .
لغت نامه دهخدا
تغریر. [ ت َ ] ( ع مص ) در خطر و هلاک افکندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). در خطر و هلاکت افکندن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نفس و مال خود را به هلاکت افکندن. ( از اقرب الموارد ). مغرور کردن خود راو نفس را هلاک ساختن. ( آنندراج ). || پر کردن مشک را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آهنگ پریدن کردن مرغ و بازو گشادن آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). || برآمدن دندان کودک ، یقال : غررت ثنیة الغلام ؛ ای طلعت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
چیزی را در معرض هلاک قرار دادن، به خطر افکندن.
دانشنامه اسلامی
پیشنهاد کاربران
تغریر از مصدر غرور بمعنای فریفتن است چنانکه درترجمه ی تاریخ یمینی مصحح استادجعفرشعار ص۶۷ آمده: عبدالله بن غریر . . . به لشکرها نامه فرستاد و ایشان را به تغریر و تمویه ومواعید زور بفریفت. . .
کلمات دیگر: