بارور
راستگو شدن در سوگند یا فرمان بردن و فرمانبرداری پدر و مادر ضد عقوق .
راستگو شدن در سوگند یا فرمان بردن و فرمانبرداری پدر و مادر ضد عقوق .
برور. [ ب َرْ وَ ] (اِ) فراویز وسجاف جامه و دامن و سرهای آستین پوستین . (برهان ). پیوند که در جامه کنند. (شرفنامه ٔ منیری ). سنجاف و فراویز جامه و دامن و سرهای آستین و پوستین . (هفت قلزم ). بروز. و رجوع به بروز شود. || (هزوارش ،اِ) به لغت زند و پازند، به معنی برادر. (برهان ).
فردوسی .
فرخی .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
برور. [ ب ُ ] (ع مص ) راستگو شدن درسوگند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فرمان بردن و فرمانبرداری پدر و مادر. ضد عقوق . (از منتهی الارب ). بِرّ. بَرّ. و رجوع به بر شود.
بارور#NAME?