پست قامت . کوتاه قامت . درختی است بزرگ .
کهبل
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(کَ بُ یا بَ ) (ص . ) نادان ، احمق .
لغت نامه دهخدا
کهبل. [ ک ُ ب َ / ک َ ب ُ ] ( ص ) به معنی بی عقل و احمق و ابله باشد. ( برهان ). کهبله. احمق و ابله را گویند. ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). رجوع به کهبله شود.
کهبل. [ ک َ ب َ ] ( ع ص ) پست قامت. ( منتهی الارب ). کوتاه قامت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) درختی است بزرگ. ( منتهی الارب ). نام درختی بزرگ همچون کنهبل.( از اقرب الموارد ). رجوع به کنهبل شود. || جو بزرگ خوشه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کنهبل شود.
کهبل. [ ک َ ب َ ] ( ع ص ) پست قامت. ( منتهی الارب ). کوتاه قامت. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) درختی است بزرگ. ( منتهی الارب ). نام درختی بزرگ همچون کنهبل.( از اقرب الموارد ). رجوع به کنهبل شود. || جو بزرگ خوشه. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کنهبل شود.
کهبل . [ ک َ ب َ ] (ع ص ) پست قامت . (منتهی الارب ). کوتاه قامت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) درختی است بزرگ . (منتهی الارب ). نام درختی بزرگ همچون کنهبل .(از اقرب الموارد). رجوع به کنهبل شود. || جو بزرگ خوشه . (ناظم الاطباء). رجوع به کنهبل شود.
کهبل . [ ک ُ ب َ / ک َ ب ُ ] (ص ) به معنی بی عقل و احمق و ابله باشد. (برهان ). کهبله . احمق و ابله را گویند. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به کهبله شود.
کلمات دیگر: