کلمه جو
صفحه اصلی

پیست

فرهنگ فارسی

زمین مسابقه، میدان یامحلی برای ورزش یارقص
( اسم ) محوطه یا میدان آماده برای ورزش مسابقه رقص تاختگاه
محوطه یا میدانی برای اسب دوانی یا بازی

فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .
(اِ. ) = پیس : شخص مبتلا به برص ، ابرص ، پیس .

[ فر. ] (اِ.) میدانی برای ورزش ، رقص و غیره .


(اِ.) = پیس : شخص مبتلا به برص ، ابرص ، پیس .


لغت نامه دهخدا

پیست . (ص ) پیس . ابرص . شخصی که علت برص و جذام داشته باشد. (آنندراج ) (برهان ). || مبروص .


پیست . (فرانسوی ، اِ) محوطه یا میدانی برای دو یا اسب دوانی یا بازی . || فضا و محلی مسطح اعم از مسقف یا غیرمسقف برای رقص .


پیست. ( ص ) پیس. ابرص. شخصی که علت برص و جذام داشته باشد. ( آنندراج ) ( برهان ). || مبروص.

پیست. ( فرانسوی ، اِ ) محوطه یا میدانی برای دو یا اسب دوانی یا بازی. || فضا و محلی مسطح اعم از مسقف یا غیرمسقف برای رقص.

فرهنگ عمید

میدان یا محلی که برای ورزش یا رقص آماده کرده باشند.
= پیس pis

پیس pis#NAME?


میدان یا محلی که برای ورزش یا رقص آماده کرده باشند.


دانشنامه عمومی

پیست (روستا). پیست (به هلندی: Peest) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در نوردن فلد واقع شده است. پیست ۱۲۲ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای هلند

گویش مازنی

/pist/ خیس خوردن - خیساندن حبوبات قبل از طبخ

۱خیس خوردن ۲خیساندن حبوبات قبل از طبخ


پیشنهاد کاربران

paste در نرم افزار واژه پرداز : بازنشانی، چسباندن


کلمات دیگر: