مستی، گمراهی، سختی مرگ، بیهوشی دم مرگ، احتضار، نهفته، پوشیده، پنهان، مخفی، نهانی، سری
( اسم ) بیهوشی به هنگام احتضار جمع : سکرات .
( اسم ) بیهوشی به هنگام احتضار جمع : سکرات .
(سَ رَ) [ ع . سکرة ] (اِمص .) بی هوشی دم مرگ ، بی هوشی در حال احتضار.
(س رِ) [ فر. ] (ص .) پوشیده ، پنهان ، مخفی ، محرمانه .
سکرت . [ س َ رَ ] (ع اِمص ) مستی : از سر نخوت و سکرت غرور بکثرت اتباع و اشیاع خویش از شهر بیرون آمد. (ترجمه تاریخ یمینی ). رجوع به سکرة شود. || غرور. خودخواهی . تکبر : ممکن است سکرت سلطنت ... او را بر این باعث باشد. (کلیله و دمنه ). امیر ابوالحرث از سر سکرت جوانی و غفلت کودکی و... (ترجمه تاریخ یمینی ).
۱. مستی.
۲. گمراهی.
۳. سختی مرگ.
۴. بیهوشی دم مرگ؛ بیهوشی در حال احتضار.
سری؛ محرمانه.