( اسم ) ۱- نوعی از اسلحه . ۲- فنی است از کشتی و آن عبارتست از دست بر دست حریف گذاشتن و بانواع مختلف زور زدن . ۳- محلی از قسمت جلو کمر و نواحی مجاور آن که طرف با دست آنرا تواند گرفت : پیش قبض همه در پنج. شایست. اوست . ( میرنجات )
پیش قبض
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(قَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - نوعی از اسلحه . ۲ - فنی است از کشتی و آن عبارت است از دست بر دست حریف گذاشتن و به انواع مختلف زور زدن . ۳ - محلی است از قسمت جلو کمر و نواحی مجاور که طرف با دست آن را تواند گرفت .
لغت نامه دهخدا
پیش قبض. [ ق َ ] ( اِ مرکب ) نوعی از اسلحه. ( غیاث ). نام فنی از کشتی و آن دست بر دست حریف کرده به اوضاع مختلف بزور زدن است. در هندی آنرا لیکی نامند. ( غیاث ) در اصطلاح زورخانه محلی از قسمت جلو کمر و نواحی مجاور آن که طرف با دست آنرا گرفتن تواند :
در کشتی بگل و سرو سمن بسته اوست
پیش قبض همه در پنجه شایسته اوست.
در کشتی بگل و سرو سمن بسته اوست
پیش قبض همه در پنجه شایسته اوست.
میر نجات.
فرهنگ عمید
آنچه زودتر به چنگ آید و گرفته شود.
پیشنهاد کاربران
پیش قبض: [اصطلاح زور خانه ای]1. قسمتی از تنکه کشتی در جلو کمر2. گرفتن دستهای حریف و زورآوردن
کلمات دیگر: