کلمه جو
صفحه اصلی

تفتیک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱-پشم نرم که از زیر موی بز بشانه بر آرند و آنرا رشته شال و برک سازند . ۲ - بخاری که از جوشش دیگ پدید آید .
پنبه زدن

فرهنگ معین

(تَ) (اِ.) کرک ، پشم نرم زیر موهای بز که از آن در بافتن شال استفاده می کنند.


( ~.) [ ع . ] (مص م .) 1 - از هم جدا کردن . 2 - جدا کردن پنبه از دانه .


(تَ ) (اِ. ) کرک ، پشم نرم زیر موهای بز که از آن در بافتن شال استفاده می کنند.
( ~. ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - از هم جدا کردن . ۲ - جدا کردن پنبه از دانه .

لغت نامه دهخدا

تفتیک. [ ت َ ] ( اِ ) پشمی باشد نرم که آنرا از زیر موی بز بشانه برآرند واز آن شال و تکیه نمد و امثال آن سازند. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). پشم نرم که کرک و گلفر گویند و از آن شال بافند. ( فرهنگ رشیدی ) :
قاری حقیقتی دان کردن ببر سقرلاط
تفتیک را و ماشا، هر دو شمر مجازی.
نظام قاری.
|| بخاری که از جوشش دیگ پدید می آید. ( ناظم الاطباء ).

تفتیک. [ ت َ ] ( ع مص ) پنبه زدن. ( منتهی الارب ) آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

تفتیک . [ ت َ ] (اِ) پشمی باشد نرم که آنرا از زیر موی بز بشانه برآرند واز آن شال و تکیه ٔ نمد و امثال آن سازند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). پشم نرم که کرک و گلفر گویند و از آن شال بافند. (فرهنگ رشیدی ) :
قاری حقیقتی دان کردن ببر سقرلاط
تفتیک را و ماشا، هر دو شمر مجازی .

نظام قاری .


|| بخاری که از جوشش دیگ پدید می آید. (ناظم الاطباء).

تفتیک . [ ت َ ] (ع مص ) پنبه زدن . (منتهی الارب ) آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

= پَت

پَت#NAME?



کلمات دیگر: