بزمانند، مثل بز، بزوشم
( اسم ) موی و پشم بر کرک بر.
( اسم ) موی و پشم بر کرک بر.
بزوش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بزوش. [ ب ُزْ وَ ] ( اِ مرکب ) پشم موی و پشم بز را گویند. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). || ( ص مرکب ) بزمانند. مثل بز. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
= بزوشم
بزمانند، مثل بز.
بزمانند، مثل بز.
بزمانند؛ مثل بز.
بزوشم#NAME?
دانشنامه عمومی
بزوش، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کامیاران در استان کردستان ایران است.
این روستا در دهستان ژاورود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۱۲ نفر (۱۳۵خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان ژاورود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۱۲ نفر (۱۳۵خانوار) بوده است.
wiki: بزوش
پیشنهاد کاربران
بزوش یک معنی دیگر هم دارد
بِز به معنی سایه و وش یک کلمه اورامی هست یعنی خوش
در کل بِزوش یعنی سایه خوش
بِز به معنی سایه و وش یک کلمه اورامی هست یعنی خوش
در کل بِزوش یعنی سایه خوش
کلمات دیگر: