تفقه. [ ت َ ف َق ْ ق ُ ] ( ع مص ) فقه آموختن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( از اقرب الموارد ). یقال : هو یتفقه ُ فی العلم ؛ ای یتعلم. ( اقرب الموارد. || فقیه شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || دانا شدن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فهمیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). فهمیدن سخن و جز آن. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. فقه خواندن، علم دین آموختن. ۲. فقیه شدن. ۳. فهمیدن و دانا شدن.
پیشنهاد کاربران
فقیه، پیشوا، دانشمند
طبق کتاب دینی سال یازدهم درس دهم که تعریف دقیقی براش اورده میشه ( تلاش برای کسب معرفت عمیق ) و فقیه به معنای ( افرادی که به معرفت عمیق در دین می رسند و می توانند قوانین و احکام اسلام را از قرآن و روایات بدست آورند )