کلمه جو
صفحه اصلی

پیش دادن

مترادف و متضاد

prepay (فعل)
جلو دادن، پیش دادن، قبلا پرداختن

فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) ۱ - دادن از پیش ، دادن از قبل . ۲ - درس را به معلم پس دادن . ۳ - ضمه دادن حرف ، مضموم خواندن حرفی را. ۴ - مضموم نوشتن حرفی را.

لغت نامه دهخدا

پیش دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) حرکت پیش یعنی ضمه به حرف دادن. مضموم خواندن. ضمه دادن حرفی را. مضموم کردن حرفی. مضموم نوشتن. || درس را بمعلم پس دادن. درس را روان کرده بر استاد خواندن. پس دادن شاگرد درس خوانده را به استاد. || دادن از قبل.


کلمات دیگر: