سوت کردن
فارسی به انگلیسی
to throw (a ball, etc.) out of bounds
pitch, toss
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - پرت کردن انداختن چیزی را از جایی . ۲ - محو کردن نابود کردن .
فرهنگ معین
(کَ دَ ) (مص م . ) (عا. ) پرت کردن ، چیزی را به جای دوری انداختن .
لغت نامه دهخدا
سوت کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) افکندن دولک بجایی نادسترس. دولک را جایی نادسترس پرتاب کردن. ( یادداشت بخط مؤلف ). افکندن چیزی به خانه همسایگان یا جایی ناشناس که دوباره نتوان یافت یا بصعوبت توان یافت. ( یادداشت بخط مؤلف ).
کلمات دیگر: