یکی از اسما. باریتعالی
مبدی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مبدی ٔ. [ م ُ دِءْ ] ( ع ص ) کار نو و بدیع آورنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آفریننده نخست بار. ( السامی ) ( مهذب الاسماء ). آفریننده. ( دهار ).
مبدی ٔ. [ م ُ دِءْ ] ( اِخ ) یکی از اسماء باری تعالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نامی ازنامهای خدای تعالی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مبدی ٔ. [ م ُ دِءْ ] ( اِخ ) یکی از اسماء باری تعالی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نامی ازنامهای خدای تعالی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
مبدی ٔ. [ م ُ دِءْ ] (اِخ ) یکی از اسماء باری تعالی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نامی ازنامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مبدی ٔ. [ م ُ دِءْ ] (ع ص ) کار نو و بدیع آورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || آفریننده ٔ نخست بار. (السامی ) (مهذب الاسماء). آفریننده . (دهار).
کلمات دیگر: