کلمه جو
صفحه اصلی

ناگداخته

فرهنگ فارسی

گداخته نا شده . ذوب نا شده

لغت نامه دهخدا

ناگداخته. [ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) گداخته ناشده. ذوب ناشده. مقابل گداخته. رجوع به گداخته شود: مسکه ؛ روغن ناگداخته بود. ( فرهنگ اسدی ).


کلمات دیگر: