کلمه جو
صفحه اصلی

تکاپو


مترادف تکاپو : پویه، تک ودو، تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش، جست وجو، تفحص

فارسی به انگلیسی

search, running about, activity, bustle, push, struggle, try, hustle, rush

search, running about


activity, bustle, push, struggle, try


فارسی به عربی

تجول

مترادف و متضاد

search (اسم)
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس

bustle (اسم)
جنبش، تقلا، کوشش، شلوغی، تکاپو، تلاش، های و هوی

prowling (اسم)
تکاپو

running about (اسم)
تکاپو

پویه، تک‌ودو


تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش


جستجو، تفحص


۱. پویه، تکودو،
۲. تلاش، جد، جهد، سعی، فعالیت، کوشش
۳. جستجو، تفحص


فرهنگ فارسی

تک وپود، دوندگی، جستجو، آمدوشدباشتاب، دویدن

فرهنگ معین

(ی ) (تَ ) (اِمر. ) ۱ - رفت و آمد به شتاب . ۲ - جست و جوی بسیار.

فرهنگ عمید

۱. آمدوشد با شتاب، تک وپو، دوندگی.
۲. جستجو.
۳. در جستجوی چیزی به هر سو دویدن.

واژه نامه بختیاریکا

تَک و دَو؛ جُم جُم

پیشنهاد کاربران

کوشش , سعی, جستجو, دأب

سگ دو

تلاش و کوشش

تقلا. . . .


کلمات دیگر: