کلمه جو
صفحه اصلی

میان سال

فارسی به انگلیسی

middle-aged, elderly, middle-aged

middle-aged


مترادف و متضاد

middle-aged (صفت)
میان سال، دوره بین جوانی و پیری، میانه سال

فرهنگ فارسی

کسی که نه بسیارجوانست و نه پیر دارای سنی متوسط مقابل خردسال وکلان سال .

لغت نامه دهخدا

میان سال. ( ص مرکب )نه پیر و نه جوان ، میان این دو. ( یادداشت مؤلف ).

واژه نامه بختیاریکا

( میانسال ( زن ) ) بیوه سار

پیشنهاد کاربران

عاقله ، عاقله زن

در تداول عامه عاقله زن زنی است نه پیر و نه جوان بل میان سال

عاقله مرد


کلمات دیگر: