کلمه جو
صفحه اصلی

موذن


مترادف موذن : اذان گو

متضاد موذن : اقامه گو

برابر پارسی : بانگی، نیاخوان

فارسی به انگلیسی

muezzin, one who calls people to prayed

muezzin


مترادف و متضاد

muezzin (اسم)
موذن، اذان گو

اذان‌گو ≠ اقامه‌گو


فرهنگ فارسی

اذان گوینده، کسی که اذان میگوید
( اسم ) آنکه اذان گوید بانگ نماز گوینده جمع : موذنین : ناگاه موذن بانگ نماز می کرد .
خراسانی از گویندگان قرن یازدهم هجری و اسمش شیخ محمد علی بود .

فرهنگ معین

(مُ ءَ ذِّ ) [ ع . ] (ص . ) کسی که اذان می گوید.

لغت نامه دهخدا

مؤذن. [ م ُءْ ذِ ] ( ع ص ) آگاهی دهنده. نعت فاعلی از ایذان. ( غیاث ) ( آنندراج ). اعلام کننده. || اذان گوینده. بانگ نماز گوینده. ( غیاث ). مؤذّن. اذان گوی. اذان گو. ( یادداشت مؤلف ). آن که بانگ نماز دهد. ( آنندراج ) :
بوستان چون مسجد و شاخ درختان در رکوع
فاخته چون مؤذن و آواز او بانگ نماز.
منوچهری.
یا ابوبکر تویی چون قصب شکر ریز
وین یکی مؤذن خام آمده ای از خرغون.
منجیک.
ده جای به زر عمامه مطرب
صدجای دریده موزه مؤذن.
ناصرخسرو.
قبله خلق است ز بهر نماز
زو به هر اقلیم یکی مؤذن است.
ناصرخسرو.
خاموش تو که گوش خرد کر کرد
بر زیر و بم حنجره مؤذنش.
ناصرخسرو ( دیوان چ دانشگاه ص 441 ).
ها بلبله مؤذن شد و انگشت به گوش آمد
حلقش ز صلا گفتن افکار نمود اینک.
خاقانی.
آن مؤذن زردشتی گر سیر شد از قامت
وز حی علی کردن بیمار نمود اینک.
خاقانی.
به زلف مقری مصر و به مؤذن بسطام
به سر مناره مؤذن به لب تنور قطاب.
خاقانی.
برآورد مؤذن به اول قنوت
که سبحان حی الذی لایموت.
نظامی ( آنندراج ).
نعره مؤذن که حی علی الفلاح
آن فلاح آن زاری است و اقتراح.
مولوی.
شبها که کنم ناله بر یاد قدش از من
قامت شنود مؤذن چون پاس پسین خیزد.
امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).
- مؤذن می خوارگان ؛ کنایه است از خروس. ( یادداشت مؤلف ):
آمد بانگ خروس مؤذن می خوارگان
صبح نخستین نمود روی به نظارگان.
منوچهری.

مؤذن. [ م ُءْ ذَ ] ( ع ص ) در شعر ذیل از منوچهری ظاهراً تلفظی از مُؤْذِن است به ضرورت شعری :
نعایم پیش او چون چار خاطب
به پیش چار خاطب چار مؤذن.
منوچهری.

مؤذن. [ م ُ ءَذْ ذِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از تأذین. بسیار اعلام کننده. ( ناظم الاطباء ) : فأذن مؤذن بینهم ان لعنةاﷲ علی الظالمین. ( قرآن 44/7 ). فلما جهزهم بجهازهم جعل السقایة فی رحل اخیه ثم اذن مؤذن ایتها العیر انکم لسارقون. ( قرآن 70/12 ). || اذان گوینده. ( منتهی الارب ). آن که اذان می گوید و اعلام میکند که وقت نماز رسیده است. ( ناظم الاطباء ). بانگ نماز گوینده. ( غیاث ). آن که بانگ نماز دهد. ( آنندراج ). کسی که اذان می گوید و اعلام میکند دخول وقت نماز را. ( ناظم الاطباء ). آن که اذان گوید فراخواندن مردم را برای اقامه نماز. آن که بانگ نماز گوید. اذان خوان. اذان گوی. گلدسته گوی. مناره گوی. اذان گوینده. داعی الفلاح. ( یادداشت مؤلف ). اذان گو را گویند. ( از الانساب سمعانی ) : حاجب بزرگ علی را مؤذن معتمد عبدوس به قلعه کرک برد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 881 ).

فرهنگ عمید

اذان گو.

دانشنامه عمومی

مؤذن که در عربی أذین نیز گفته می شود، شخصی است که مردم را به نماز دعوت می کند. مؤذن معمولاً در جایی بلند می ایستد. در صدر اسلام، مؤذن بر بام مسجد می رفت امّا پس از مدّتی در مساجد مناره یا گلدسته به وجود آمد و مؤذّن از آن جا اذان می گفت. در مساجد قدیمی ترکیه، سکّویی مقابل منبر مسجد وجود داشت که مؤذن روی آن سکّو قرار گرفته، از آن جا اذان می گفت. مسلمانان معتقدند که مؤذّن باید شخصی باشد که عربی فصیح بداند، وقت شناس باشد و صدای بلند داشته باشد. در زمان های قدیم، معمولاً مؤذن ها را از میان نابینایان انتخاب می کردند زیرا ممکن بود گلدسته ها به حریم خصوصی خانه شهروندان اشراف داشته باشند.
تاریخ عبادات اسلامی، محمود کدخدایان، مشهد: شعله، ۱۳۸۵
نامه های عین القضات، عین القضات میانجی همدانی، دانشگاه تهران: ۱۳۶۱
نخستین مؤذن اسلام بلال حبشی بود. معروف است که بلال نمی توانست عربی را صحیح تلفّظ کند. او حرف شین را سین تلفّظ می کرد. مثلاً به جای «اشهد ان لا اله الّا الله» «اسهد ان لا اله الّا الله» می گفت. همچنین بلال «حی علی الصّلوة» را «هی علی السلوة» تلفّظ می کرد. وقتی گروهی از صحابه به محمّد اعتراض کردند که چرا مؤذّن دیگری برنمی گزیند، گفت: «سین بلال عند الله شین» یعنی سین بلال در نزد خدا شین است.
امروزه علمای سلفی و برخی دیگر از علمای اهل سنت و شیعه اصرار دارند که اذان حتماً باید توسط انسان خوانده شود و پخش یک نوار از قبل ضبط شده را صحیح نمی دانند، هرچند همین علما تقویت الکتریکی صدای مؤذن به وسیله تکنولوژی جدید را بدون اشکال می دانند.
ویکی پدیای انگلیسی

مأذون یکی از مراتب هفتگانه دعوت اسماعیلیه است.ناصرخسرو در جامع الحکمتین می گوید«و مردم را اندر مراتب دعوت نیز هفت منزلت است از رسول و وصی و امام و داعی و مأذون و مستجیب» معنی لغوی مأذون:اجاره داده شده بنا براین مؤذِن یعنی اذن دهنده،اجاره دهنده بیتی از ناصرخسرو: ده جای به زر عمامه ی مطرب صدجای دریده موزه ی مؤذِن


دانشنامه آزاد فارسی

مُؤَذِّن
کسی که با خواندن اذان مردم را به نماز دعوت کند. اذان ذکر عبادی اسلامی و از مقدّمات و مستحبّات مؤکّد پیش از نماز است. سفارش شده که اذان توسط مؤذّن با صوت جلی و خوش خوانده شود. در صدر اسلام، مؤذّن بر بام مسجد می رفت، اما پس از آن که در مساجد مناره یا گلدسته به وجود آمد، مؤذّن از آن جا اذان می گفت. نیایش پروردگار با نغمه ها و سرودهای مذهبی در ایران باستان از گذشته های دور رواج داشته و پس از ظهور دین زردشت به اوج خود رسیده بود. با ظهور اسلام و آوردن آن به ایران این سنّت دیرین به شکلی دیگر رواج یافت؛ یعنی موسیقی به ویژه موسیقی سازی تا حدی کنار رفت و موسیقی آوازی به طور محسوس سر برآورد. نخستین مؤذن صدر اسلام بلال حبشی بود. زان پس نیز این سنت دیرین ترک نشد و مناجات و راز و نیاز و نیایش پروردگار بر فراز گلدسته های مساجد توسط شب زنده دارانِ خوش آواز همچنان متداول و معمول بود. در عهد صفویه مناجات خوانی و اذان گویی رواج بسیار گرفت و در دورۀ قاجاریه، به ویژه در شب های ماه مبارک رمضان، بر فراز گلدسته های مساجد و بام منازل مناجات و اذان خوانده می شد. پادشاهان و امرای مسلمان ایرانی در دستگاه خود کسانی را با پرداخت مقرری برای گفتن اذان و مناجات در اختیار داشتند. در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بر فراز شمس العماره، خوانندگان معروف خوش آواز مناجات و اذان می خواندند. اذان در شبانه روز چندبار گفته می شد و مساجد بزرگ اذان گوهای خوش آواز داشتند که مناجات شب های ماه مبارک رمضان نیز برعهدۀ آنان بود و اغلب این خوانندگان خود از استادان موسیقی بودند. از مؤذن های معروف می توان سید حسین عندلیب اصفهانی، قربان خان قزوینی، علی خان نایب السلطنه، حاجی مؤذن تفرشی، سید حبیب الله چاله حصاری، جناب دماوندی، اقبال السلطان آذر، تاج اصفهانی، شیخ عبدالکریم اردبیلی، رحیم مؤذن زاده اردبیلی و دیگران را نام برد. مسلمانان معتقدند که مؤذّن باید شخصی باشد که عربی فصیح بداند، وقت شناس و دارای صدایی رسا و خوش باشد. در گذشته، معمولاً مؤذن ها را از میان نابینایان انتخاب می کردند زیرا ممکن بود گلدسته ها به حریم خصوصی خانه های مردم اشراف داشته باشد. امروزه برخی از علمای اهل سنت و شیعه اصرار دارند که اذان توسط انسان خوانده شود و پخش نوار ضبط شده را کافی نمی دانند، اگرچه آن ها تقویت الکتریکی صدای مؤذّن را بدون اشکال می دانند.

نقل قول ها

مؤذن یا أذین نیز گفته می شود، شخصی است که مردم را به نماز دعوت می کند. مؤذن معمولاً در جایی بلند می ایستد، در صدر اسلام، مؤذن بر بامسجد می رفت امّا پس از مدّتی در مساجد مناره یا گلدسته به وجود آمد و مؤذّن از آن جا اذان می گفت.بلال اولین مؤذن بود. مسلمانان معتقدند که مؤذّن باید شخصی باشد که عربی فصیح بداند، وقت شناس باشد، و صدای بلند داشته باشد. در زمان های قدیم، معمولاً مؤذن ها را از میان نابینایان انتخاب می کردند زیرا ممکن بود گلدسته ها به حریم خصوصی خانه شهروندان اشراف داشته باشند.
• «و اما حق اذان گو این است که بدانی او خدایت را به یاد تو می آورد و تو را به حظ و نصیبی که داری، دعوت می کند و او بهترین یاور و کمک تو درانجام واجبی است که خداوند به عهده تو نهاده است. پس او را بر این کار سپاس گوی، همچنان که نیکو کاری را نسبت به خدا سپاس می گویی و باید بدانی که او نعمتی خدادادی است و باید با نعمت خدا خوشرفتاری کنی و در هر حال شکرگزار نعمت های الهی باش.» -> امام باقر
• «خداوند برای مؤذن تا آنجا که چشم کار می کند و می بیند و تا وقتی صدایش بلند است، غفران و آمرزش قرار داده و هر تر و خشکی که صذای او را می شنود، اورا تصدیق می کند. هر س در مسجدی که مؤذن در آن اذان گفته، نماز بخواند، مؤذن در نماز او سهم دارد و هر کس که با اذان او توجه کرده، نماز بخواند، او نیز در قبالش حسنه می گیرد.» -> امام صادق
• «سه چیز است که اگر مردم آثار آن را می دانستند، به جهت حریص بودن به خیر و برکتی که در آنها هست، به قرعه متوسل می شدند: اذان نماز، شتاب به نماز جماعت و نماز در صف اول.» -> حضرت محمد، کنزالعمّال، ح ۴۳۲۳۵

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مُؤَذِّن، کسی که در اوقات نماز مسلمانان، اذان می گوید. معمولاً موذن بر مکانی بلند که به آن مأذنه گفته می شود می ایستد و اذان سر می دهد تا مسلمانان را از فرا رسیدن وقت نماز آگاه کند. اذان گفتن، در شریعت اسلامی، عملی بسیار بافضیلت است و در منابع اسلامی ثواب بسیاری برای آن برشمرده شده است. غالبا مؤذنان افرادی خوش صدا و با هر ملیتی که باشند، با تجوید و قواعد تلفظ زبان عربی آشنایند.
کلمه عربی «مؤذّن» اسم فاعل ثلاثی مزید از ماده «ا-ذ-ن» در لغت به معنای کسی است که مطلبی را آشکارا اعلام کند. در قرآن کریم کلمه «مؤذّن» به همین معنا(=لغوی) به کار رفته است: «وَ نادی‏ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا حَقًّا فَهَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ»(اعراف ۴۴) از سیبویه، ادیب و لغت شناس مشهور زبان عربی نقل کرده اند که اذان به معنای اعلام مطلبی با صدای بلند است. در اصطلاح اسلامی، مؤذّن کسی است که در اول وقت مخصوص نمازهای یومیه، اذان می گوید و مردم را از فرارسیدن وقت نماز آگاه می کند.
بلال حبشی، ابومحذوره و عمرو بن ام مکتوم را از مؤذنان پیامبر اسلام (ص) شمرده اند. بنابر روایات شیعه، وقتی پیامبر به معراج رفت، نخستین بار جبرئیل اذان گفت و چون پیامبر از معراج بازگشت، به علی(ع) فرمان داد تا به بلال اذان بیاموزد و بلال نخستین مؤذن اسلام است. در منابع اسماعیلیه نیز همین ماجرا با اندک اختلافی نقل شده است.

[ویکی الکتاب] معنی مُؤَذِّنٌ: ندا دهنده
ریشه کلمه:
اذن (۱۰۲ بار)

واژه نامه بختیاریکا

بنگ وُرار

پیشنهاد کاربران

بلنداواز


کسی که در گلدسته اذان می گوید

( ع ص ) نعت فاعلی از تأذین . بسیار اعلام کننده . ( ناظم الاطباء )


کلمات دیگر: