کلمه جو
صفحه اصلی

به سختی

فارسی به انگلیسی

barely, hard, hardly, ill, narrowly, scarcely, sorely, strenuously

مترادف و متضاد

sorely (قید)
بسیار، بشدت، به سختی

واژه نامه بختیاریکا

بِه کُش

پیشنهاد کاربران

متضاد آسانى است
تلاش زیاد، با دشوارى، براى انجام کارى ، رسیدن به جاى و گفتن و یا شنیدن که به آسان ى صورت نپذیرد

desperately


کلمات دیگر: