مکش
فارسی به انگلیسی
suction, aspiration, suck, intake, squirt, myzo-
مترادف و متضاد
جذب، مک زنی، مکش، عمل مکیدن، جذب به وسیله مکیدن
فرهنگ فارسی
مک و مص . یا جذب و کشش
مکیدن، مک
فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد میشود
لغت نامه دهخدا
مکش. [ م َ ک ِ ] ( اِمص ) مک و مص. || جذب و کشش. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه عمومی
مکش، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان طوالش در استان گیلان ایران است.
فهرست روستاهای ایران این روستا در ییلاقات تالش است
این روستا در دهستان کوهستانی تالش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۲ نفر (۲۳خانوار) بوده است.
فهرست روستاهای ایران این روستا در ییلاقات تالش است
این روستا در دهستان کوهستانی تالش قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰۲ نفر (۲۳خانوار) بوده است.
wiki: مکش
دانشنامه آزاد فارسی
مَکِش (suction)
عمل یا فرآیند مَکیدن؛ و نیز ایجاد خلأ در فضای محدود و به درون کشیدن شاره (سَیال) یا چسباندن یک جسم، مثلاً لاستیک بادکش، به برخی چیزها براثر فشار جوّ.
عمل یا فرآیند مَکیدن؛ و نیز ایجاد خلأ در فضای محدود و به درون کشیدن شاره (سَیال) یا چسباندن یک جسم، مثلاً لاستیک بادکش، به برخی چیزها براثر فشار جوّ.
wikijoo: مکش
فرهنگستان زبان و ادب
{intake, inlet, admission , induction} [قطعات و مجموعه های خودرو] فرایندی که درطی آن مخلوط سوخت و هوا به داخل سیلندر وارد می شود
{suction} [علوم پایۀ پزشکی، علوم سلامت] بیرون کشیدن گاز یا مایع با ایجاد فشار منفی و معمولاً به وسیلۀ ابزار مکانیکی
{suction} [علوم پایۀ پزشکی، علوم سلامت] بیرون کشیدن گاز یا مایع با ایجاد فشار منفی و معمولاً به وسیلۀ ابزار مکانیکی
واژه نامه بختیاریکا
( مُکِش ) تعارف
( مَکَش ) عصبی؛ قُد؛ یک دنده
( مَکَش ) عصبی؛ قُد؛ یک دنده
پیشنهاد کاربران
مکش ، تخلیه ( Blow ) [اصطلاح دریانوردی]:کشیدن آب از داخل مخازن با استفاده از هوای فشرده و یا دمیدن هوا و بخار به داخل اگزوزها برای تمییز کردن آنها .
در بختیاری به چم تعارف بکار می رود.
مانند{مُکِش} که با آهنگ دستور یا فرمایش می شود ( تعارف بکن ) .
مانند{مُکِش} که با آهنگ دستور یا فرمایش می شود ( تعارف بکن ) .
کلمات دیگر: