کلمه جو
صفحه اصلی

سبه

عربی به فارسی

روز تعطيل , شنبه , يکشنبه , روز شنبه


فرهنگ فارسی

( صفت ) سواری که مایحتاج خود را بفتراک بسته و مسلح و مکمل یراق میراند سبای سوار زبده سوار .
شهریست کرمان اندر میان بیابان میان نهله و سیستان نهاده و از عمل کرمان است

لغت نامه دهخدا

سبه . [ س َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ربعشامات بخش ششتمدشهرستان سبزوار واقع در 36 هزارگزی جنوب ششتمد. هوای آن معتدل . دارای 87 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


سبه . [ س ِ ب َ ] (اِخ ) شهری است [ بناحیت کرمان ] اندرمیان بیابان میان نهله و سیستان نهاده و از عمل کرمان است . (حدود العالم چ جدید دانشگاه تهران ص 129).


سبة. [ س َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام پسر ثوبان در حضرموت . (منتهی الارب ).


سبة. [ س َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام جد محمد قرشی محدث بن اسماعیل . (منتهی الارب ).


سبة. [ س َب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . (منتهی الارب ). || سردی و گرمی و هشیاری که چندروزه پیوسته باشد. (منتهی الارب ): من الحر و البرد الصحو؛ ان تدوم ایاماً. (اقرب الموارد). || روزگار. (منتهی الارب ). زمانی از روزگار. (اقرب الموارد). یقال : مارأیته منذ سبة؛ ای زمن من الدهر و مضت سبة من الدهر. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


سبة. [ س ِب ْ ب َ ] (ع اِ) انگشت شهادت . (منتهی الارب ). || نوع و هیئت دشنام دادن . (ناظم الاطباء).


سبة. [ س ُب ْ ب َ ] (ع اِ) کون . || عار. (اقرب الموارد). انا لقوم لانری الموت سبة. (قول سموأل ، از اقرب الموارد). عار که بدان نکوهند. (منتهی الارب ). || بهتان و ملامت . (ناظم الاطباء). || خصومت که بسبب آن دشنام دهند. گویند: صار هذا الامر سبة علیه به ؛ یعنی عاری که بسبب آن او را دشنام دهند. (اقرب الموارد). || زیان . (ناظم الاطباء). || (ص ) کسی که مردمان وی را بسیار دشنام دهند. (اقرب الموارد) (آنندراج ). || آنکه مردم او را بسیار دشنام دهند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


سبه. [ س َ ب ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ربعشامات بخش ششتمدشهرستان سبزوار واقع در 36 هزارگزی جنوب ششتمد. هوای آن معتدل. دارای 87 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

سبه. [ س ِ ب َ ] ( اِخ ) شهری است [ بناحیت کرمان ] اندرمیان بیابان میان نهله و سیستان نهاده و از عمل کرمان است. ( حدود العالم چ جدید دانشگاه تهران ص 129 ).

دانشنامه عمومی

سبة. سبة (به عربی: سبة) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در شهرستان صافیتا واقع شده است.
فهرست شهرهای سوریه
سبة ۳٬۰۶۱ نفر جمعیت دارد و ۶۵۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

گویش مازنی

/sobbe/ آزاد - پله ۳تنها ۴بدون هیچ گونه مانع

۱آزاد ۲پله ۳تنها ۴بدون هیچ گونه مانع



کلمات دیگر: