کلمه جو
صفحه اصلی

داغ کننده

فرهنگ فارسی

نعت فاعلی از داغ کردن

لغت نامه دهخدا

داغ کننده. [ ک ُ ن َ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) نعت فاعلی از داغ کردن : هُسُم ؛ داغ کنندگان. ( منتهی الارب ). || محرک : و اگر بچیزی داغ کننده و قابض حاجت آید زنگار بسرکه سایند و اندرچکانند اندک اندک. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

واژه نامه بختیاریکا

چزنا


کلمات دیگر: