کلمه جو
صفحه اصلی

زخم کاری

فرهنگ فارسی

ضربه موثر و قاتع جراحت کشنده عمیق

لغت نامه دهخدا

زخم کاری. [ زَ م ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ضربه مؤثر و قاطع. جراحت کشنده و عمیق ( کاری در این ترکیب بمعنی کارگر ومؤثر است ). جراحت بزرگ و جراحتی که بیکی از آلات عمده بدن برخورد کرده و مهلک باشد. رجوع به ناظم الاطباء، آنندراج و زخم شود.

گویش مازنی

/zame kaari/ زخم شدید و کشنده

زخم شدید و کشنده


پیشنهاد کاربران

غفلت بی خبری


سریالی ایرانی و بسیار زیبا با هنرمندی جواد عزتی

زخم عمیق و کشنده

زخم فربه. [ زَ م ِ ف َ ب ِه ْ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زخم درشت. ضربه بزرگ. ضربه ای که اثری عمیق و نشانی نمایان از خود بر جای بگذارد. زخم عمیق :
گرسنه چو با سیر خاید کباب
بفربه ترین زخمی آرد شتاب.
نظامی.
رجوع به زخم تیز شود. || زخم فربه شدن ؛ عیاق شدن زخم. التیام یافتن جراحت. بهم آمدن و گوشت آوردن ریش . رجوع به زخم شود.

جراحت سخت:زخم شدید.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۵ ) .

عمیق


کلمات دیگر: