( مصدر ) پرده کشیدن .
تتق کشیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تتق کشیدن. [ ت ُ ت ُ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) پرده کشیدن. ( ناظم الاطباء ) :
ظلمت به پیش چشمه حیوان تتق کشید
رفتیم و ذوق چشمه حیوان گذاشتیم.
ظلمت به پیش چشمه حیوان تتق کشید
رفتیم و ذوق چشمه حیوان گذاشتیم.
وحشی.
رجوع به تتق و دیگر ترکیبهای آن شود.کلمات دیگر: