خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، غیر مسلح کردن
غیرمسلح کردن
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
تغییر وضعیت سلاح یا مهمات از حالت آمادهبهآتش به حالت ضامن متـ . ضامن کردن
فرهنگستان زبان و ادب
{de-arming, safing} [علوم نظامی] تغییر وضعیت سلاح یا مهمات از حالت آماده به آتش به حالت ضامن
متـ . ضامن کردن
کلمات دیگر: