کلمه جو
صفحه اصلی

دور انداختنی

فارسی به انگلیسی

disposable adj., offal, throwaway, worthless


disposable, worthless, disposable adj., offal, throwaway

فرهنگ فارسی

هر چیز که سزاوار دور انداختن باشد .

لغت نامه دهخدا

دورانداختنی. [ اَ ت َ ] ( ص لیاقت ) هر چیز که سزاوار دورانداختن باشد. ( ناظم الاطباء ). راندنی. دور ساختنی. || به دور پرتاب کردنی. || فضله ای از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: