دور تک . دورته . عمیق .
دور پایاب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دورپایاب. ( ص مرکب ) دورتک. دورته. عمیق. ژرف. گود. که پایاب ؛ یعنی عمق بسیار دارد. دورفرود :
که مدح شاه یکی بحر دورپایاب است.
که مدح شاه یکی بحر دورپایاب است.
رضی الدین نیشابوری.
کلمات دیگر: