کلمه جو
صفحه اصلی

مراغب

فرهنگ فارسی

آرزومند و طالب

لغت نامه دهخدا

مراغب. [ م َ غ ِ ] ( ع اِ ) زنان پریشان و مضطرب در معاش. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || اطماع. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). لوازم زندگی و ضروریات آن. ( ناظم الاطباء ). ارزاق.

مراغب. [ م ُ غ ِ ] ( ع ص )راغب. آرزومند. طالب. مشتاق. مایل. ( ناظم الاطباء ).

مراغب . [ م َ غ ِ ] (ع اِ) زنان پریشان و مضطرب در معاش . (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || اطماع . (متن اللغة) (اقرب الموارد). لوازم زندگی و ضروریات آن . (ناظم الاطباء). ارزاق .


مراغب . [ م ُ غ ِ ] (ع ص )راغب . آرزومند. طالب . مشتاق . مایل . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: