کلمه جو
صفحه اصلی

مراضعت

فرهنگ فارسی

( مصدر ) شیر دادن .
شیر دادن کودک را

لغت نامه دهخدا

مراضعت. [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ] ( ع مص ) مراضعة. ( فرهنگ فارسی معین ). شیر دادن کودک را. رجوع به مراضعة شود.

مراضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] ( ع مص ) فرزند را فا دایه دادن. ( زوزنی ). فرزند را فرا دایه دادن. ( تاج المصادر بیهقی ). بچه را به دایه دادن. ( منتهی الارب ). به دایه سپردن شیرخواره را. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || شیر دادن کودک با کودک دیگر. ( منتهی الارب ). رضاع. ( اقرب الموارد ). شیر دادن بچه را با رضیعه ؛ یعنی کودک شیرخواره دیگری. ( از متن اللغة ). || شیر دادن زن باردار کودک را. ( اقرب الموارد ). شیر دادن مادر آبستن کودک شیرخواره خود را و آن بچه را که در شکم دارد مُراضَع گویند. ( از متن اللغة ).

مراضعت . [ م ُ ض َ / ض ِ ع َ ] (ع مص ) مراضعة. (فرهنگ فارسی معین ). شیر دادن کودک را. رجوع به مراضعة شود.



کلمات دیگر: