( مصدر ) ۱- بهار مزد کردن مقابل مضایقه ( تابستان مزد کردن ) . ۲ - دو کس دست هم را گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مربعه نباشد ( مربعه چوبی است که دو مرد دو طرف آنرا بگیرند تا بار را برای نهادن بر - چارپایان با آن بلند کنند ) .
مرابعه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( مرابعة ) مرابعة. [ م ُ ب َ ع َ ] ( ع مص ) بار با کسی برگرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). بار باکسی بر ستور نهادن. ( فرهنگ خطی ). دو کس دست یکدیگر گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مِربَعَة نباشد. ( از منتهی الارب ). دونفری با دست یابا چوب مربعة بار را بلند کردن و بر پشت چارپا نهادن. ( از متن اللغة ). مربعة به زیر بار کردن برای بر چارپا نهادن آن. ( از اقرب الموارد ). || بهارمزد کردن. ( منتهی الارب ).
مرابعه. [ م ُ ب ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع اِمص ) مرابعة. رجوع به مرابعة و فرهنگ فارسی معین شود.
مرابعه. [ م ُ ب ِ ع َ / ع ِ ] ( از ع اِمص ) مرابعة. رجوع به مرابعة و فرهنگ فارسی معین شود.
مرابعه . [ م ُ ب ِ ع َ / ع ِ ] (از ع اِمص ) مرابعة. رجوع به مرابعة و فرهنگ فارسی معین شود.
مرابعة. [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) بار با کسی برگرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). بار باکسی بر ستور نهادن . (فرهنگ خطی ). دو کس دست یکدیگر گرفته تنگبار بر شتر نهادن چون مِربَعَة نباشد. (از منتهی الارب ). دونفری با دست یابا چوب مربعة بار را بلند کردن و بر پشت چارپا نهادن . (از متن اللغة). مربعة به زیر بار کردن برای بر چارپا نهادن آن . (از اقرب الموارد). || بهارمزد کردن . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: