کلمه جو
صفحه اصلی

تقریط

فرهنگ فارسی

در دیگ پاره پاره کردن گندنا

لغت نامه دهخدا

تقریط. [ ت َ ] ( ع مص ) در دیگ پاره پاره کردن گندنا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || گوشوار در گوش کردن. ( دهار ). گوشواره نهادن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گوشواره پوشانیدن جاریه را. ( از اقرب الموارد ). || لگام دادن اسب را یا عنان بر گردنش افکندن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): فقرطها الاعنة راجعات. ( متنبی از اقرب الموارد ). || برانگیختن اسب را بر سخت ترین حضر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بینی چراغ پاک کردن یعنی سوختگی پلیته را دور کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || چیز اندک دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). اندک اندک عطا کردن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || روان کردن رسول را بسرعت. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: