کلمه جو
صفحه اصلی

شریرون

فرهنگ فارسی

جمع شریر

لغت نامه دهخدا

شریرون. [ ش ِرْ ری ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ شِرّیر. ( قطر المحیط ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به شریر شود.


کلمات دیگر: