کسیکه در قمار بازی دستی تمام داشته باشد
سخت باز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سخت باز. [ س َ ] ( نف مرکب ) کسی که در قماربازی دستی تمام داشته باشد. ( آنندراج ) :
شد دچارم سخت بازی در قمار دلبری
هر دو عالم را به او در داو اول باختم.
شد دچارم سخت بازی در قمار دلبری
هر دو عالم را به او در داو اول باختم.
محسن تأثیر ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: