کلمه جو
صفحه اصلی

عطوی

فرهنگ فارسی

محمد بن عبدالرحمان بن ابی عطیه مکنی به ابو عبدالرحمان از موالی بنی لیث بن بکر از کنانه از شاعران دولت بنی عباس بود زادگاه وی بصره بود و از متکلمان معتزله بشمار میرفت و بر مذهب حسین بن محمد نجار می بود

لغت نامه دهخدا

عطوی. [ ع َ طْ وا ] ( ع ص ) قوس عطوی ؛ کمان نرم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

عطوی. [ ع َ طَ ] ( ص نسبی ) منسوب به عطیة که نام جد عبدالرحمان محمدبن عبدالرحمان بن عطیه عطوی شاعر است. و گویند او محمدبن عطیه بصری مولای بنی لیث است که معتزلی مذهب و نیکوشعر بود و شعر او را برخی نقل کرده اند. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عطوی. [ ع َ طَ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالرحمان بن ابی عطیه ، مکنی به ابوعبدالرحمان. از موالی بنی لیث بن بکر از کنانة. از شاعران دولت بنی عباس بود. زادگاه وی بصره بود و از متکلمان معتزله بشمار می رفت و بر مذهب حسین بن محمد نجار می بود. در روزگار متوکل شهرت یافت و با ابن ابی داود ارتباط داشت و از او بهره ها گرفت. عطوی در شرب نبیذ افراط می کرد و در مورد آن و نیز درباره فتوح اشعاری بسیار دارد. درگذشت او در حدود سال 250 هَ. ق. رخ داد. ( از الاعلام زرکلی به نقل از سمط اللاَّلی و المرزبانی و لسان المیزان ). رجوع به فهرست ابن الندیم شود.

عطوی . [ ع َ طْ وا ] (ع ص ) قوس عطوی ؛ کمان نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


عطوی . [ ع َ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به عطیة که نام جد عبدالرحمان محمدبن عبدالرحمان بن عطیه ٔ عطوی شاعر است . و گویند او محمدبن عطیه ٔ بصری مولای بنی لیث است که معتزلی مذهب و نیکوشعر بود و شعر او را برخی نقل کرده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عطوی . [ ع َ طَ ] (اِخ ) محمدبن عبدالرحمان بن ابی عطیه ، مکنی به ابوعبدالرحمان . از موالی بنی لیث بن بکر از کنانة. از شاعران دولت بنی عباس بود. زادگاه وی بصره بود و از متکلمان معتزله بشمار می رفت و بر مذهب حسین بن محمد نجار می بود. در روزگار متوکل شهرت یافت و با ابن ابی داود ارتباط داشت و از او بهره ها گرفت . عطوی در شرب نبیذ افراط می کرد و در مورد آن و نیز درباره ٔ فتوح اشعاری بسیار دارد. درگذشت او در حدود سال 250 هَ . ق . رخ داد. (از الاعلام زرکلی به نقل از سمط اللاَّلی و المرزبانی و لسان المیزان ). رجوع به فهرست ابن الندیم شود.



کلمات دیگر: