کلمه جو
صفحه اصلی

صیمره

فرهنگ فارسی

شهری بود در مهرجان بین بلاد جبل و خوزستان (معجم البلدان ) و آن از توابع لر کوچک محسوب میشد ( حمد الله مستوفی ) .
ناحیتی است به بصره بر دهانه نهر معقل و در آن چند قریه است

لغت نامه دهخدا

( صیمرة ) صیمرة. [ ص َ م َ رَ ] ( اِخ ) شهری است بین بلاد جبل و خوزستان و آن شهری است به مهرجان. ( معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی این شهر را از توابع لر کوچک شمرده و نویسد: صیمره شهری نیک بوده است و اکنون خراب است و در همه کوهستان غیر از آنجا خرما نمیباشد. ( نزهةالقلوب ج 3 ص 17 ). بلاد جبل عبارت از همدان است و ماسیذان که آن سیروان است و مهرجانفدق که آن صیمره است. ( تاریخ قم ص 26 ).
صیمره. [ ص َ م َ رَ ] ( اِخ ) ناحیتی است به بصره بر دهانه نهر معقل و در آن چند قریه است. ( معجم البلدان ).

صیمره . [ ص َ م َ رَ ] (اِخ ) ناحیتی است به بصره بر دهانه ٔ نهر معقل و در آن چند قریه است . (معجم البلدان ).


صیمرة. [ ص َ م َ رَ ] (اِخ ) شهری است بین بلاد جبل و خوزستان و آن شهری است به مهرجان . (معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی این شهر را از توابع لر کوچک شمرده و نویسد: صیمره شهری نیک بوده است و اکنون خراب است و در همه کوهستان غیر از آنجا خرما نمیباشد. (نزهةالقلوب ج 3 ص 17). بلاد جبل عبارت از همدان است و ماسیذان که آن سیروان است و مهرجانفدق که آن صیمره است . (تاریخ قم ص 26).



کلمات دیگر: