که در فریبندگی چون سحر بود
سحر فریب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سحرفریب. [ س ِ ف ِ / ف َ ] ( ص مرکب ) که در فریبندگی چون سحر بود :
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری.
حافظ حدیث سحرفریب خوشت رسید
تا حد مصر و چین و به اطراف روم و ری.
حافظ.
کلمات دیگر: