برابر پارسی : ارزانی داشتن
اعطا کردن
برابر پارسی : ارزانی داشتن
فارسی به انگلیسی
to grant, to award, to invest with
accord, award, bless, concede, confer, contribute, endow, grant, spare, vouchsafe, yield
فارسی به عربی
جائزة , صدریة , منحة
( اعطا کردن (امتیاز ) ) براءة الاختراع
( اعطا کردن(به ) ) هب
( اعطا کردن (امتیاز ) ) براءة الاختراع
( اعطا کردن(به ) ) هب
جائزة , صدرية , منحة
مترادف و متضاد
تسلیم شدن، تفویض کردن، بخشیدن، پذیرفتن، اعطا کردن، لطفا حاضر شدن، عطاکردن
بخشیدن، تصدیق کردن، دادن، اعطا کردن، عطاء کردن، مسلم گرفتن
اعطا کردن، سپردن، امانت گذاردن
واگذار کردن، پوشاندن، اعطا کردن، محول کردن
اعطا کردن، امتیاز یا حق انحصاری بکسی دادن
فرهنگ فارسی ساره
ارزانی داشتن
پیشنهاد کاربران
عمل کردن، گوش کردن، پیرویی کردن
تقدیم کردن
confer a title/degree/honour etc on/upon=to officially give someone a title etc, especially as a reward for something they have achieved = bestow
کلمات دیگر: