کلمه جو
صفحه اصلی

منها کردن


مترادف منها کردن : تفریق کردن ، کسر کردن، کاستن، به حساب نیاوردن

متضاد منها کردن : جمع کردن

فارسی به انگلیسی

deduct, take


subtract, deduct, take

مترادف و متضاد

تفریق کردن ≠ جمع کردن


۱. تفریق کردن ≠ جمع کردن
۲. کسر کردن، کاستن
۳. به حساب نیاوردن


subtract (فعل)
کاستن، کم کردن، تفریق کردن، منها کردن، تفریق شدن

دانشنامه عمومی

کم کردن.


پیشنهاد کاربران

منهاییدن.

subtract



کلمات دیگر: